مدت هابود که می خواستم رازی را که در سینه دارم به تو بگویم.
اما نتوانستم.
دوست داشتم هنگامی که از کنارم می گذری این راز
را در چشمان عاشقم بخوانی.ولی تو با بی اعتنایی می گذشتی
تا اینکه امروز قلم را برداشتم تا از بی مهریت بنویسم.
ولی وقتی قلم را از روی کاغذ برداشتم
دیدم نوشتم
"با تمام وجود دوستت دارم"
سلام.
وبلاگ زیبایی دارید
امید که همیشه عاشق باشید و عاشق بمانید